در این راستا، شاهد اعزام فرستادگانی نظیر لاوروف و نیز تلاش روسیه برای ایفای نقش میانجی هستیم. این اقدامات در واقع سیگنالهایی است که آمریکابه این کشورهاارسال کرده تابهعنوان واسطه، باب مذاکره باایران را باز کنند. گاهی عربستانسعودی، کشورهای اروپایی، قطر، عمان و دیگر کشورهای عربی نیز در این پازل نقشآفرینی میکنند. مسیر دوم، متکی بر تهدید است. این تهدیدها در صورتیکه ایران از پذیرش شرایط پیشنهادی سر باز زند، بهطور فزایندهای برجسته میشود. هدف این است که ایران را از طریق ارعاب پای میز مذاکره بکشانند. مسیر سوم که از گذشته نیز فعال بوده و اکنون با جدیت بیشتری دنبال میشود، تشدید تحریمها بهمنظور اعمال فشار اقتصادی بر ایران است. در ماههای اخیر، این سه مسیر به صورت هماهنگ در حال آزمایش و اجرا هستند تا ایران را مجبور به مذاکره در شرایطی کنند که طرف مقابل تعیین میکند.
شایان ذکر است که جمهوری اسلامی ایران با اصل مذاکره مخالف نیست، بلکه با نوع مذاکرهای که هدف آن تحمیل خواستههای یکطرفه است، مخالفت دارد. تجربه نشان داده که طرف آمریکایی در مذاکرات صادق نیست و به تعهدات بینالمللی خود پایبند نمیماند. مذاکرات هستهای و تعاملات در افغانستان نمونههای بارزی از این بیصداقتی هستند. بنابراین اگر کشوری قصد ایفای نقش میانجی را دارد، باید مسئولیت جبران بدعهدیهای آمریکا را نیز برعهده بگیرد. اگر روسیه چنین تعهدی را بپذیرد و تضمین کند که آمریکا به توافقها پایبند خواهد بود، مذاکره قابلتأمل خواهد بود. اما بهنظر میرسد هدف آمریکا از مذاکره، دستیابی به مقاصدی است که از طریق تهدید، تحریم و فشار نتوانسته به آنها برسد. این رویکرد بهویژه تلاش برای مسدود کردن مسیرهای تنفسی اقتصادی ایران از طریق محدود کردن کشتیرانی و انتقال نفت میتواند با عکسالعمل ایران به یک فاجعه برای بازار انرژی جهانی منجر شود. این اقدامات نه فقط برای ایران، بلکه برای کل منطقه و جهان عواقب ناگواری خواهد داشت و احتمالا به درگیریهایی گستردهتر دامن خواهد زد. نکته حائز اهمیت آن است که تفکر «ترامپیسم» تنها ایران را تهدید نمیکند، بلکه متحدان دیرینه آمریکا را نیز هدف قرار داده است. برخورد نامناسب با کانادا، اتحادیه اروپا و مکزیک نشان میدهد که آمریکا در عرصههای اقتصادی و سیاسی دچار ضعف شده و به گردنکشی و رفتارهای قلدرمآبانه روی آورده است.
جامعه جهانی باید در برابر این رفتارهای ترامپ بایستد، زیرا این مسیر، جهان را به سمت هرجومرج سوق میدهد. اگرچه آمریکا ممکن است در کوتاهمدت از این وضعیت آسیب کمتری ببیند اما در بلندمدت، اقتصاد آن نیز لطمه خواهد دید. تعامل و همگرایی، تنها راه ایجاد ثبات و پیشرفت است و توسل به جنگ، نتیجهای جز ویرانی نخواهد داشت. این درس بزرگی است که تاریخ به ما آموخته است. آمریکا نباید تصور کند که میتواند با ایران همان رفتاری را داشته باشد که با عربستان سعودی یا اوکراین (زلنسکی) داشته است. ایران، ملتی قدرتمند با نیروهای مسلح و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مقتدر است. تهدید و تحریم، نمیتواند ایران را به تسلیم وادارد. ادعای آمریکا مبنی بر تمایل به مذاکره با ایران، در صورتی معتبر خواهد بود که این کشور از رفتارهای قلدرمآبانه و تهدیدآمیز دست بردارد و با رویکردی مبتنی بر احترام متقابل و ایجاد اعتماد به پای میز مذاکره بیاید. مذاکره نیازمند ایجاد فضایی از اعتماد و اطمینان است، نه تهدید و ارعاب. جمهوری اسلامی ایران با مذاکرهای که هدف آن تحمیل خواستههای یکطرفه و فریب ملت ایران باشد، مخالف است. ایران بهدنبال مذاکرهای منصفانه و عادلانه است که منافع همه طرفها را درنظر بگیرد. تجربه نشان داده که آمریکابه تعهدات خود پایبند نیست و ازفرصتهای مذاکره برای تحمیل خواستههای خود و تضعیف طرف مقابل استفاده میکند. از قرارداد الجزایر گرفته تا مذاکرات هستهای و همکاریها در افغانستان و لبنان، آمریکا همواره نشان داده که قابلاعتماد نیست. با توجه به شرایط موجود و جنگ روانی و تبلیغاتی که آمریکا و اسرائیل علیه ایران بهراه انداختهاند، مردم ایران باید هوشیار بوده و به تبلیغات و ادعاهای دروغین آنها توجه نکنند. واقعیتهای میدانی با آنچه در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشرمیشود، تفاوت بسیاری دارد.دولتمردان ایران نیز بایدبا درایت وآگاهی کامل،با این شرایط پیچیده روبهرو شوند و منافع ملی کشور را در اولویت قرار دهند.ترامپ با ارسال نامه به ایران و درخواست مذاکره، در واقع ضعف و نیاز خودبه تعامل با ایران رانشان داده است امابرای پنهان کردن این تحقیر،مجبور به تهدید وارعاب میشود.این تاکتیک، تلاشی است برای فریب افکار عمومی وپوشاندن ضعفهای خود. درمجموع میتوان گفت که آمریکا به مذاکره با ایران نیاز دارد اما بهدنبال مذاکرهای عادلانه و برابر نیست.هدف آمریکا، تحمیل خواستههای خود و تضعیف ایران است. جمهوری اسلامی ایران با این نوع مذاکره مخالف است و بر مذاکرهای مبتنی بر احترام متقابل، منافع مشترک و تعهد به توافقها تأکید دارد.
با توجه به شرایط پیچیده و تحولات جاری، هوشیاری، اتحاد و آمادگی کامل برای مقابله با هرگونه تهدید، بیش ازهر زمان دیگری ضروری است.